چالشهای هوشمندسازی در صنایع و سازمانها

عباس وزیری

واژه «هوشمندسازی» در نگاه اول جذاب، آینده نگرانه و البته اجتناب ناپذیر به نظر میرسد؛ اما وقتی پای پیادهسازی آن به میان میآید، ما با لایههای پیچیدهای از مسائل مواجه میشویم که کمتر در بروشورهای تبلیغاتی و جلسات رسمی مطرح میشوند. هوشمندسازی صرفاً نصب چند سنسور و فراهم ساختن یک داشبورد اطلاعاتی نیست؛ تحولی است در نحوه فکر کردن، تصمیمگیری، و حتی معنا دادن به دادههای پراکنده. در این مقاله، چند چالش کلیدی در مسیر هوشمند سازی را تحلیل و بررسی میکنیم.
اگر با هوشمند سازی آشنا نیستید حتما این مقاله ما را مطالعه کنید:

چند نکته در مورد چالشهای هوشمند سازی
در مقالات قبلی بسیار از مزایای هوشمند سازی برای سازمانها، صنایع، و معادن صحبت شد. اینکه بگوییم پیاده سازی هوشمند سازی برای یک صنعت یا سازمان سنتی بسیار آسان است و بلافاصله میتواند موجب افزایش بهرهوری و کیفیت کار شود کمی اغراقگونه به نظر میرسد. اگر به گذشته بازگردیم، زمانی که سیستمهای کامپیوتری نخستین بار وارد فضای سازمانی شدند، کمتر کسی پیشبینی میکرد که این فناوری چه تحولی در ساختار و فرآیندهای درونی سازمانها ایجاد خواهد کرد. امروزه استفاده از کامپیوترها برای همه کارکنان امری بدیهی است، اما رسیدن به این نقطه حاصل سالها تغییر، تطبیق و بازتعریف برخی از مفاهیم سازمانی بوده است.

هوشمندسازی نیز از نظر عمق اثرگذاری، مسیری مشابه را طی میکند. اجرای بخش کوچکی از هوشمند سازی شاید آنچنان تاثیر عمیقی بر فرآیندهای سازمانی شما نداشته باشد، اما اجرای کامل آن به ویژه در سطح زیرساخت و فرآیندهای تصمیمگیری، سازمان را به بازاندیشی در بسیاری از الگوهای موجود وامیدارد.
باید توجه داشت که چالشهای هوشمندسازی در هر صنعت و سازمان، بسته به ساختار، هدف و سطح بلوغ دیجیتال آن، کاملاً متفاوت است همانطور که مزایای آن نیز به همین نسبت متغیر خواهد بود. ما در ادامه برخی از چالشهای بنیادین این مسیر را بررسی کردهایم تا تصویری واقعیتر از الزامات این مسیر پیش روی مدیران و صنعتگران قرار گیرد.
در صورت نیاز به بررسی دقیقتر مسیر هوشمند سازی در رابطه با صنعت یا سازمان خود، میتوانید از طریق لینک زیر با متخصصان ما یک جلسه آنلاین تنظیم کنید و از مشاوره آنها در رابطه با نیازهای خاص خود بهرهمند شوید.

اصلیترن چالشهای هوشمند سازی برای مجموعهها
چالشهای هوشمند سازی عموما از یک مجموعه تا مجموعهی دیگر متفاوت خواهند بود. در حالی که یک نوع هوشمند سازی ممکن است برای یک مجموعه فاقد چالش باشد، نوع دیگری ممکن است با چالشهای متعددی همراه باشد. با این حال، برخی چالشها به عنوان چالشهای اصلی در فرایند هوشمند سازی شناخته میشوند. در این قسمت به بررسی آنها میپردازیم.
زیرساخت فنی؛ بیشتر از یک کابل و یک سرور
بسیاری از پروژههای هوشمندسازی، در همان ابتدای راه، بهدلیل نبود زیرساختهای مناسب با شکست روبهرو میشوند. اشتباه رایج این است که زیرساخت صرفاً به معنی اینترنت پرسرعت یا نصب روترهای بیشتر تصور میشود. این در حالی است که زیرساخت فنی در هوشمندسازی شامل آمادگی معماری دیجیتال کل سیستم است؛ یعنی باید ببینیم آیا سیستم فعلی اساساً «قابل تعامل» با فناوریهای جدید هست یا نه.
برای مثال سازمانی که دیتابیس آن از دهه ۸۰ بهروز نشده، در مواجهه با تحلیل دادههای ۱۰ سال پیش خود، بدیهی است که دچار بحران عملکرد خواهد شد. مسئله اینجاست که فناوری جدید نیاز به زبان مشترک دارد، و بدون زیرساختی که بتواند این زبان را بفهمد، حتی بهترین راهکارها بیاثر میمانند.
امنیت؛ جایی که نوآوری با بیاعتمادی مواجه میشود
یکی از جملههای تکراری و معروف در دنیای دیجیتال این است: «هر چیزی که به اینترنت وصل شود، ممکن است یک روزی هک شود.» ولی در هوشمندسازی، این جمله به یک نگرانی جدی بدل میشود. هر چقدر سیستم ما هوشمندتر شود، سطح حمله (Attack Surface) آن هم گستردهتر میشود. حالا دیگر فقط سرور مرکزی نیست که باید امن باشد، بلکه باید به فکر امنیت سنسور کوچک روی دستگاه تهویه نیز باشیم.
اما چالش بزرگتر از حمله سایبری، اعتماد اجتماعی به هوشمندسازی است. فرض کنید یک ساختمان مجهز به سیستم پایش رفتوآمد به شکل آنلاین باشد. آیا ساکنان احساس امنیت میکنند یا احساس نظارت مداوم؟ اینجاست که «امنیت» فقط یک مسئلهی فنی نیست، بلکه به یک دغدغهی اجتماعی و روانی نیز تبدیل میشود. باید توجه کرد که هر چقدر به سیستمهای هوشمند وابستهتر شویم، از سوی دیگر به شفافیت، مسئولیتپذیری و حفظ حریم خصوصی وابستهتر خواهیم شد.
فرهنگ سازمانی؛ هوشمند شدن یعنی تغییر مدل ذهنی
خیلی وقتها، پروژههای هوشمندسازی در جلسه آغازین با شور و هیجان زیادی کلید میخورند، اما چند ماه بعد، یا متوقف میشوند یا از مسیر اصلی خود منحرف میشوند. چرا؟ چون «تغییر تکنولوژی» بدون «تغییر فرهنگی» هیچ نتیجهای ندارد.
فرهنگ سازمانی یعنی آنچه روزانه در رفتار افراد و تصمیماتشان تکرار میشود. اگر کارمندان به اتوماسیون بیاعتماد باشند یا مدیران همچنان تصمیمات را از بالا به پایین، بدون توجه به دادههای واقعی بگیرند، حتی هوشمندترین سیستمها هم نمیتوانند بهینه عمل کنند. هوشمندسازی باید با «فرهنگ بازخورد، یادگیری و پذیرش خطا» همراه باشد.
اینجاست که میفهمیم تحول دیجیتال، بیشتر از آنکه تحول فنی باشد، تحول انسانی است. ایجاد فضا برای یادگیری، گفتگو و آزمون و خطا، از نصب هر نرمافزاری واجبتر است.

نیروی انسانی متخصص؛ ماشین هوشمند در خدمت مغز هوشمند
بیایید صادق باشیم؛ هیچ الگوریتمی بدون یک انسان آگاه، مفید نیست. یکی از بزرگترین چالشهای هوشمندسازی، کمبود نیروی انسانی متخصص و چند مهارته است. منظور از چند مهارته بودن، فردی است که هم با فناوری آشناست، هم با فرآیندهای سازمانی، و هم توان تحلیل و تفسیر داده را دارد.
اما چرا این کمبود انقدر پررنگ شده؟ چون در بسیاری از دانشگاهها، آموزشها هنوز تئوری و جدا از فضای واقعی پروژههاست. از سوی دیگر، در بسیاری از سازمانها، کارکنان یا تمایل به یادگیری فناوری ندارند یا فرصت آن را. حتی بدتر، گاهی مدیران تصور میکنند که با برونسپاری کامل کار به یک شرکت پیمانکار، دیگر نیازی به رشد نیروی داخلی نیست.
اما بدون دانش داخلی، سازمان در برابر فناوری وابسته میشود، و این یعنی ایجاد خطر در بلند مدت. سازمانی که میخواهد هوشمند باشد، باید فرهنگ یادگیری مداوم، سرمایهگذاری روی نیروی انسانی، و تربیت تیمهای میانرشتهای را در اولویت قرار دهد.
در نهایت، هوشمند سازی یک پروژه نیست، یک فرآیند تحول دائمی است. اگر بخواهیم این مسیر را به درستی طی کنیم، باید از سطح ظاهر فناوری عبور کرده و به بطن ساختارها، باورها و ظرفیتهای انسانی برسیم. تنها در این صورت است که هوشمندسازی، دیگر یک شعار تبلیغاتی نیست، بلکه به یک مزیت رقابتی پایدار تبدیل میشود.
راه حل مواجهه با چالشهای هوشمندسازی
مواردی که بالا ذکر شد، چالشهایی هستند که برای رفع هر کدام، سازمانها باید سرمایهگذاریهای کلان و حتی بلندمدت انجام دهند. با این حال، یک راه حل وجود دارد که با اجرای آن، همه این چالشها به راحتی رفع خواهند شد و میتوان گفت بهترین راه حل برای اکثر چالشهای هوشمندسازی است.
این راه حل، پیادهسازی هوشمندسازی در گلوگاههای اصلی صنعت یا سازمان شماست. اما این جمله به چه معناست؟
بیایید در یک مثال آن را توضیح دهیم. شرکت جلال آباد فولاد زرند ایرانیان در سال ۱۴۰۲ به دنبال اتوماسیون پیگیری محمولههای خاکهای معدنی خود از توزین تا تحویل بود. در ابتدای کار، پیادهسازی چنین پروژهای با تمامی چالشهایی که در بالا به آنها اشاره شد، رو به رو بود. اما شرکت کنترل اعداد، با هوشمندسازی باسکولهای این معدن، اولین قدم هوشمندسازی را در این مجموعه با کمترین چالش برداشت. امروزه که دو سال از پیادهسازی این پروژه میگذرد، بخشهای مختلفی مانند انتظامات، Dispatching، آلارم، داشبورد و گزارشساز به این پروژه اضافه شده و به نوعی اکثر عملکردهای ماشینآلات معدنی تحت نظارت قرار گرفته است. اما اگر این پروژه از همان ابتدا قرار بود با این ابعاد پیادهسازی شود، تمامی چالشهایی که در بالا ذکر شد، وجود داشتند.
پس بهترین راه این است که ابتدا پای هوشمندسازی به قسمتهای اصلی مجموعه شما باز شود و پس از آن، کم کم آن را به قسمتهای مختلف سازمان خود گسترش دهید.

همچنین برای تنظیم جلسه آنلاین با متخصصین ما و دریافت مشاوره برای شروع هوشمند سازی در مجموعه خود از این لینک استفاده کنید:
