اپتیموس در برابر Figure 03: دو غول رباتیک، دو فلسفه متفاوت برای آینده

عباس وزیری

در دنیای پرشتاب رباتهای انساننما، دو نام بیش از دیگران میدرخشند: اپتیموس تسلا و ربات Figure. هر دو با وعده متحول کردن صنایع و زندگی روزمره ما پا به میدان گذاشتهاند، اما با نگاهی دقیقتر به ویدیوی مقایسهای اخیر و آخرین دستاوردهایشان، متوجه میشویم که این دو غول، دو مسیر و دو فلسفه کاملاً متفاوت را برای رسیدن به آینده دنبال میکنند.
این یک مسابقه صرف برای ساخت یک ربات نیست؛ این نبرد بین دو دیدگاه است: تولید انبوه و کاربرد صنعتی در برابر یادگیری پیشرفته و تعامل انسانی.
برای شناخت بهتر ربات اپتیموس تسلا و Firgure 03 حتما دو پست کوتاه زیر را بخوانید:
اپتیموس تسلا:

فیگور 03:

طراحی و حرکت دو ربات: سرعت و قدرت در برابر ظرافت و پایداری
اولین تفاوت چشمگیر بین این دو ربات، در فلسفه طراحی و حرکت آنها نهفته است.
اپتیموس تسلا
تسلا با اپتیموس، بر سرعت و پویایی تمرکز کرده است. ویدیوهای منتشر شده، رباتی را نشان میدهند که با اعتماد به نفس میدود، حرکات ورزشی انجام میدهد و در محیطهای پویا حرکت میکند. طراحی اپتیموس بیشتر به سمت یک "کارگر" صنعتی تمایل دارد؛ بدنهای که برای کارایی و تولید انبوه بهینه شده و شاید کمی زمخت به نظر برسد. هدف تسلا، ساخت ارتشی از رباتهاست که بتوانند به سرعت در خطوط تولید جایگزین انسان شوند.
ربات Figure
در مقابل، Figure رویکردی محتاطانه و مبتنی بر پایداری را در پیش گرفته است. حرکات این ربات، هرچند کندتر، اما بسیار روان، دقیق و کنترلشده به نظر میرسد. تمرکز Figure بر روی انجام وظایف با ظرافت و بدون خطا است. طراحی آن نیز با پوششهای نرم و ظاهری دوستانهتر، بیشتر برای حضور در کنار انسانها در محیطهای کاری و حتی خانگی بهینه شده است.
هوش و یادگیری: شبکه عصبی تسلا در برابر هوش مصنوعی OpenAI
مهمترین و بنیادیترین تفاوت این دو، در "مغز" آنها نهفته است.
اپتیموس تسلا
اپتیموس از همان شبکه عصبی و سیستم بینایی کامپیوتری استفاده میکند که در خودروهای خودران تسلا به کار رفته است. این یعنی ربات، دادههای عظیم جمعآوری شده توسط میلیونها خودروی تسلا را به ارث میبرد. هوش آن برای ناوبری و درک محیط فیزیکی بهینهسازی شده است. اپتیموس یاد میگیرد که چگونه مانند یک انسان (یا یک خودروی خودران) در دنیا حرکت کند.
ربات Figure
برگ برنده Figure، همکاری استراتژیک آن با OpenAI، خالق ChatGPT است. این به ربات Figure اجازه میدهد تا به مدلهای زبان و بینایی پیشرفته دسترسی داشته باشد. در نتیجه، Figure نه تنها میتواند محیط را ببیند، بلکه میتواند در مورد آن استدلال کند، با انسان مکالمه کند و وظایف پیچیده را از طریق دستورات گفتاری درک کند. ویدیویی که در آن ربات با یک انسان صحبت میکند، دلیل نیاز به یک فنجان قهوه را توضیح میدهد و سپس قهوه را آماده میکند، نمونهای شگفتانگیز از این توانایی است.
دستها: ابزار کار در برابر تعامل ظریف
اپتیموس تسلا
دستان اپتیموس برای کارایی و انجام وظایف صنعتی طراحی شدهاند. آنها قدرتمند و سریع هستند و میتوانند ابزارها را به دست بگیرند و کارهای تکراری را با سرعت بالا انجام دهند.
ربات Figure
دستان Figure یک شاهکار مهندسی برای تعامل ظریف هستند. آنها به سنسورهای فشار بسیار حساس مجهز شدهاند و میتوانند کارهایی را انجام دهند که نیازمند دقت بالا هستند، مانند برداشتن یک تخممرغ بدون شکستن آن یا کار با اشیاء شکننده.
نتیجهگیری: دو مسیر به سوی یک آینده
اپتیموس و Figure، هر دو آینده رباتیک را شکل میدهند، اما از دو مسیر کاملاً متفاوت.
- اپتیموس تسلا نماینده رویکرد "بالا به پایین" (Top-Down) است: ساخت یک پلتفرم سختافزاری قدرتمند و تولید انبوه آن، و سپس بهبود تدریجی هوش آن با استفاده از دادههای دنیای واقعی. اپتیموس یک کارگر خستگیناپذیر برای عصر صنعتی جدید است.
- ربات Figure نماینده رویکرد "پایین به بالا" (Bottom-Up) است: ساخت یک ربات با هوش مصنوعی فوقالعاده پیشرفته که میتواند یاد بگیرد، استدلال کند و با انسان تعامل داشته باشد. Figure یک همکار هوشمند است که برای ورود به تمام جنبههای زندگی ما طراحی شده است.
رقابت این دو غول، نه تنها به پیشرفت سریعتر فناوری منجر میشود، بلکه به ما نشان میدهد که آینده حضور رباتها در کنار ما، میتواند بسیار متنوعتر از آن چیزی باشد که تصور میکردیم. باید منتظر ماند و دید کدام فلسفه در نهایت پیروز خواهد شد. نظر شما چیست؟ کدام رویکرد را به آینده نزدیکتر میبینید؟
باقی پست های کنترل اعداد را از دست ندهید:

